رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

پنج سال و ده ماهه شدي

سلام دونه الماسم وقتي بهت مي گم دونه الماسم چشمات رو گرد مي كني و با خشم به من نگاه مي كني و مي گي انقدر بدم مي ياد به من مي گي دوست ندارم مي گم خوب من دوستت دارم بايد با صفات خوب صدات كنم مي گي نه نگو آره عزيزم اين روزا همش با من سر جنگ داري كه اينو نگو و اونو نگو و در آخر هم مي گي اي بابا تو چقدر كم سوادي چرا نمي فهمي من چي مي گم ،اي واي بر من كه كم مي يارم در مقابل تو  چه مي شه كرد بايد تن به خواسته تو بدم البته معقول و خودت مي دوني كه سخت دلگير مي شم از سماجتهاي بي دليل و كم اهميتي كه تو گاهي رعايت نمي كني و من بخاطر سنت مي بخشم  عزيزم منو ببخش اگرنمي بينمت ،نمي خندانمت، منوببخش اگر در وظايف  ًمادري كوتاهي ...
20 تير 1397

جشن پايان تحصيلي پيش دبستاني

عزيز رادمهرم نازنين پسرم يك سال تحصيلي تو به اتمام رسيد و به خوبي مأنوس شدي با مدرسه و با اشتياق گذراندي اميدوارم در تمام مراحل زندگي اول سلامت و سپس موفق و پيروز باشي  روزي كه قرار بود عكس فارغ التحصيلي بگيري متأسفانه مريض بودي و در عكسها كاملا مشهوده قربونت برم  روز جشن فارغ التحصيلي ات سه شنبه ٩٧/٠٣/٢٣ بود و خيلي ذوق داشتي قرار بود در مورد دروغگويي اجرا داشته باشي و تو راه تمرين مي كردي و مدام مي گفتي نبايد من و من كنم و عزيزدلم وقتي سي دي جشن را دادند و ديدم كه من و من نكردي و خيلي قشنگ اجرا كردي و خودت هم راضي بودي  موقعي كه باهات مصاحبه مي كردن من رسيدم و وقتي من و ديدي گفتي مامان تموم شد فارغ...
8 تير 1397
1